موضوع :
پرخاشگری در خانواده
تهیه کننده پاورپوینت وعکس : لیلا صفدریان
مجری طرح : مرضیه سادات حسینی
تهیه لپتاپ وعوامل پرخاشگری: فاطمه مهرابی
تعریف وانواع پرخاشگری : نغمه بساک پور
پیشگیری از پرخاشگری: مرضیه سادات طاهریان
تعریف پرخاشگری
پرخاشگری، رفتاری است که هدف آن صدمه زدن به خود و یا به دیگری است و آنچه در این تعریف حائز اهمیت است، قصد و نیت رفتار کننده است؛ یعنی یک رفتار آسیب زا، در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی عمد وبه منظور صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد.
پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه میگیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل یه شرکت در اعمال آسیبزای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است. در ایران یکی از عمده ترین علتهای مرگ و میر جوانان پرخاشگری آنها به یکدیگر است. نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همانگونه که الیوت ارونسون گفته است(عصر ما عصر پرخاشگری است).
خشونت یا پرخاشگری به صورت کلامی، عاطفی یا روانی (ترور شخصیت افراد، بی توجهی به دیگران، ریر پوسش بردن شخصیت دیگران و...)،رفتاری وعملی یا فیزیکی (کتک زدن، هول دادن، پرت کردن اشیا و...) ویا حتی رفتارهای سیاسی مذهبی و فردی تقسیم بندی می شود.
پرخاشگريچيست؟
v روان شناساني که اعتقادات نظري متفاوتي دارند در مورد چگونگي تعريف پرخاشگري اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلي اين است که آيا بايد پرخاشگري را براساس پيامدهاي قابل ديدن آن تعريف کنيم يا براساس مقاصد شخصي که آن را نشان مي دهد. گروهي پرخاشگري را رفتاري مي دانند که به ديگران آسيب مي رساند يا بالقوه مي تواند آسيب برساند. پرخاشگري ممکن است بدني باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) يا لفظي ( فرياد زدن، رنجاندن) يا به صورت تجاوز به حقوق ديگران ( چيزي را به زور گرفتن)، نقطه قوت اين تعريف عيني بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق مي شود. نقطه ضعف آن اين است که شامل بسياري از رفتارهايي است که ممکن است به طور معمول پرخاشگري تلقي نشود.
v پرخاشگري وسيله اي رفتاري است در جهت رسيدن به هدفي؛ پرخاشگري خصمانه رفتاري است در جهت آسيب رساندن به ديگران ، بيشتر پرخاشگري هاي بين کودکان کوچک از نوع «وسيله اي» است.
v اين نوع پرخاشگري به خاطر متعلقات است. کودکان از يکديگر اسباب بازي مي قاپند، يکديگر را هل مي دهند تا به اسباب بازي که مي خواهند بازي کنند دست يابند. به ندرت اتفاق مي افتد که کودکان بخواهند به کسي آسيب برسانند يا از روي عصبانيت دست به پرخاشگري بزنند.
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از:
1) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک:
معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت میشود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست خشمگین وپرخاشگر میشود.
۲) وجود الگوهای نامناسب:
داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود.
دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود میکند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد.
این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند.
۳) تأثیر رفتار پرخاشگرانه:
عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند.
4) تشویق رفتار پرخاشگرانه:
در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق میکنند.
۵) تنبیه والدین و مربیان:
والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه میکنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.
6- ستیزه والدین:
اختلافات زناشویی و نزاع بین پدر و مادر باعث می شود محیط خانواده برای تربیت فرزندان، ناامن و نامناسب شود. وقتی خانواده، کانون و محیط مناسبی برای زندگی نباشد، انسان سعی می کند بیشترین اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و این کار ارتباط او را با دیگرانی که چون شکارچیان ماهری به دنبال شکار می گردند، زیاد می کند و آنها پس از شناخت مشکل شخص در نقش انسانی دلسوز ظاهر شده و برای فرار از این واقعیت تلخ، فرد را به سوی اعتیاد و دیگر انحرافات اجتماعی فرا می خواند. هر چقدر ستیزه های خانوادگی بیشتر باشد، احتمال کشش به طرف انحرافات اجتماعی بیشتر است .
روانکاوان معتقدند: هنگامی که ما نمی توانیم حرف مان را به کرسی بنشانیم، از راه خشونت آن را اعمال می کنیم و این یعنی کسی که اقتدار درونی اش از بین رفته یا کم رنگ شده، مجبور است از راه خشونت خواسته اش را محقق کند.
ریشه ماجرا این است که وقتی احترام به خودم را یاد نگرفته ام و از کودکی تا به حال با همین احساس زندگی کرده ام، بنابراین به دیگری نیز احترام نمی گذارم و این بی احترامی را به فردی که از من ضعیف تر است تحمیل می کنم.
این بی احترامی هیچ وقت حل نشده و مثل یک خوره درون فرد است و هنگامی که فرد تحریک می شود (زمانی که مورد بی احترامی قرار می گیرد) آن را به شکل پرخاشگری بیرون می ریزد.
وقتی نمی توانم بر محیط کنترل داشته باشم بنابراین این گونه تعبیر می کنم که من ضعیف هستم، دوست نداشتنی وغیر قابل احترامم. در چنین حالتی احساس شرم نهفته افزایش می یابد و اگر نتوانم این شرم را حلا کرده، کنترل کنم، این مساله را مساله کسی می دانم که آن را زنده کرده است.
بنابراین کسی که این خشم را در من به وجود آورده سرکوب می کنم، تا شرم درونی ام کم تر شود.
تکنیک های لازم برای کنترل پرخاشگری در محیط خانواده:
1- صمیمیت:
صمیمیت امری لازم و ضروری برای کاهش خشونت در خانواده است و هنگامی افزایش می یابد که اعتماد و اطمینان در مشارکت بین اعضای خانواده برقرار باشد.
2- تامل و سکوت:
بهترین شگرد در مواقعی که یکی از اعضای خانواده به تحریک دیگری میپردازد آن است که دیگران سکوت اختیار کنند تا آن فرد هم آرامش پیدا کند. سپس در یک فرصت مناسب با هم به بحث و بررسی بپردازند.
3- تخلیه:
یعنی اینکه به طور مسقیم جواب خشونت را ندهیم. تحقیقلات جدید نشان میدهد که پرخاشگری کلامی و حتی فیزیکی علاوه بر اینکه خشم را کاهش نمیدهد بلکه با عث افزایش آن نیز میشود. به نظر لورونز پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت در غیر اینصورت مخرب خواهد بود.
4- صحبت کردن در مورد مشکل:
بهترین روش برای کاهش پرخاشگری صحبت کردن در مورد آن است این تکنیک به دو صورت اجرا میشود:
1-گفتگو با خود یکی از روشهای مهم کنترل پرخاشگری است صحبت کردن با خود در مورد نحوه مقابله و مواجهه با مشکل، تشویق خود به آرامش به شکل گفتگوی ذهن است.
2- گفتگو با فردی که از دست وی عصبانی شدهایم. بعد از خاموشی و آرامش و حل مشکل با وی بسیار کمک کننده است.
5-لذت گذشته:
گاهی اوقات عفو کسانی که موجب درد و رنج ما شدهاند غیر قابل تصور است. وقتی ما کسانی را ببخشیم به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان میدهیم. ما به خودمان شانس یک زندگی تازه را میدهیم. زندگیای که در آن تنفرهای کهنه و مزمن جایی ندارد. بنابر این گذشت و عفو هدیهای به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودمان است.
6- انتخاب سالم برای پیشگیری از خشم:
خشم فرصت طلب است و در بدنی که خسته، فرسوده و بیمار است به آسانی جای میگیرد، در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم به خواب منظم، غذای خوب، لذت از اوقات فراغت(ورزش ، موسیقی آرام قدم زدن در پارک…؟) و عبادت و معنویت نیاز داریم.
درمان پرخاشگری:
برای پرخاشگری گام اول شناخت و ریشه یابی علت یا علل پرخاشگری است. با شناخت این عوامل میتوان همکاریهای لازم را برای کاستن از میزان شدت پرخاشگری ارائه نمود مانند سرگرم نمودن فرد، مهر و محبت و دلجوئی، آموزش تنهایی فکر کردن، صبر و متانت نشان دادن در موقع پرخاشگری تشویق جهت استحمام و دوش گرفتن اجرای عدالت در منزل برآورده کردن نیازهای کودکان و نوجوانان، مساعد ساختن جو آزادیهای کنترل شده
جلوگیری از توهین و ترساندن الگوی خوب را به آن ها نشان دادن تشویق به بازیهای گروهی و رعایت نزاکت و قوانین در زندگی با دیگران عادت دادن آنها به گذشت، یاد دادن انتقاد صحیح به آنها جهت تخلیه و سبک شدن و آرامش یافتن.
یادگیری کنترل خشم:
خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم. خشم اگر به درستی استفاده شود، می تواند منبع نیرومندی از انرژی مثبت باشد. چنانچه مارتین لوترکینگ میگوید( وقتی عصبانی هستم می توانم خوب بنویسم، دعا و موعظه کنم، زیرا در آن هنگام میزان درک خشم اگر به درستی مهار یا جهت داده نشود ممکن است بدل به هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند، ممکن است به مشکلات فیزیکی ماندد تنش مفرط منجر شود. از طرف دیگر اگر بروز داده شود غالباً کار را بدتر میکند اگر یاد بگیریم احتمال کمتری وجود دارد که دچار این مشکل شویم.
یادگیری آرام گرفتن، مثلاً با شمردن تا ده ممکن است بهترین راه حل طولانی مدت نباشد به ویژه برای افرادی که خشم مزمن دارند. بسیاری از افراد که خشم مزمن دارند اعمال دیگران را به گونهای تفسیر میکنند که انگیزه این اعمال خشم و پرخاشگری است. در نتیجه آن ها مدام برانگیخته میشود. چگونه می توان عادت ادارکی خود را بدون بی تفاوت یا درمانده شدن، تغییر داد. در زیر چند پیشنهاد ارائه میشود.
به دنبال توضیح دیگری بگردید. وقتی که کسی از ما انتقاد میکند یا به گونهای عمل میکند که به هنجارها یا انتظارات ما بی حرمتی میشود. این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد.
به دنبال توضیح دیگری بگریم. وقتی کسی از ما انتقاد می کند یا به گونهای عمل میکند که به هنجارها یا انتظارات ما بی حرمتی میشود، این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد.
حواس خود را به چیز دیگری معطوف کنید. یکی از بهترین راهها برای کاهش خشم اشتغال به برخی فعالیتهای جذاب است. برخی از افرد کارهای ورزشی انجام میدهند، برخی دیگر مطالعه میکنند یا تلوزیون تماشا میکنند و برخی دیگر به سرگرمی مورد علاقه خود می پردازند.
شوخی مزاح کنید:
شوخی طریقی است برای بازسازی موقعیتی برای یافتن ناهمخوانی یا امر محال که در آن شوخی را کاهش میدهید زیرا شوخی با خشم مغایرت دارد یادگرفتن اینکه به واکنشهایمان بخندیم نه تنها به ما کمک میکند که خشم خود را کاهش دهیم، بلکه به ما کمک میکند با دیگران ارتباط برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به نامناسب بودن واکنشهایمان آگاهیم.
4-ببینید چه چیز خشم را بر میانگیزد:
خاطرات مربوط به خشم خود را یادداشت کنید. به این وسیله میتوانید دریابید که چه موقعیتهای شما را خشمگین می کند. برای مثال انتقاد موجب خشمگین شدن برخی افراد می شود و رفتارهای خاصی عده دیگری از افرد را خشمگین می کند.
هرگاه به آنچه موجب خشم شما می شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیتهایی برنامه ریزی کنید.
5- با خودتان گفت و گو کنید:
بسیاری از مردم با خودشان گفت و گو میکنند گفت و گو با خود موجب کاهش خشم در بعضی افراد میشود ولی در بعضی دیگر موجب افزایش یا پایداری خشم میشود.
6- بپذیرید که زندگی همیشه منصفانه نیست: تا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست، به همه کس و همه چیز خشمگین میشویم. با برخورد بی ادبانهای رو به رو شدهایم، به یک مهمانی دعوت نشدهایم. اینکه خشمگین بشویم یا نشویم میتواند یک تصمیم باشد که میتوانیم آن را آگاهانه با نا آگاهانه یاد بگریم. ما میتوانیم به اینکه جهان غیر منصفانه است خو بگیریم.
7- یاد بگیرید که مذاکره و گفت گو کنید:
خشم معمولا با تعارض همراه است یکی از راههای کاهش خشم شرکت در گغت و گو ست.
گفت و گو ما را قادر میسازد تا از نظریات طرف مقابل آگاه شویم گفت و گو اساسی برای مذاکره و یافتن راه حل یا سازش فراهم میکند بیشتر ما علاقه به سازش نداریم. اما وقتی یاد بگریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، میتوانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیلهای برای داشتن یک زندگی شادتر ارزش قائل شویم.
اگر کنترل خشم مشکل جدی ماست و با این آموزشها بهبودی نداشتیم انتخاب مناسب و مفید در چنین مواردی مشاوره با روانپزشک یا روان شناس است
منابع
1. روان شناسی اجتماعی، تالیف: کریمی یوسف، تهران نشر ارسباران، 1380
2.مهری امیری، جزوه آموزشی (مدیریت خشم)، مرکز اجتماع درمان مدار هجرت، سال 1384.
3. اثرات پنهان تربیت آسیب زا، تالیف : دکتر عبدالعظیم کریمی
4.خانواده و تربیت فرزند ، تالیف: احمد پدرام
باتشکر از استاد محترم:
آقای مهدی نوری